در چهارمین همایش طبیب روحانی که بهمنظور پاسداشت خدمات علمی و دینی آیتاللهالعظمی جوادی آملی چهارشنبه 20 خرداد 94 در سالن همایشهای سازمان مرکزی دانشگاه علوم پزشکی تهران برگزار شد؛ حضرت آیتالله در ابتدای سخنان خود ضمن خیرمقدم به شرکتکنندگان در این همایش گفت: حضور همه شما فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی، اساتید و دانشوران و دانشمندان را گرامی میدارم، از ریاست دانشگاه و مسئولین برگزاری این همایش قدرشناسی میکنم و از بزرگوارانی که در این همایش حضورداشتهاند سپاسگزارم و از بار سنگینی که بر دوش این بنده نهادهاید گلهمندم و به تعبیر استاد حکیم الهی قمشهای «باری که گردون، عاجز ز حملش/ جز ما ضعیفان حامل ندارد» اما بههرحال سپاسگزاری خود را از همه شما ابراز میدارم.
مؤسس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسرا با بیان اینکه دو طرز تلقی نسبت به مرگ وجود دارد گفت: بهترین عامل در طب روحانی - که امید است که گوینده هم به این عمل کند - یاد مرگ است.
وی افزود: دو نگاه به مرگ مطرح است؛ برخی مرگ را پایان راه و پوسیدن میدانند و عدهای مرگ را اوایل راه و از پوسته به درآمدن میدانند و اگر این نکته روشن شود که پس از مرگ خبری هست و مرگ از پوست به درآمدن است؛ پس باید رهتوشهای برای این هجرت فراهم کرد.
به بیان قرآن کریم مرگ در برابر انسان از پای درمیآید
علامه جوادی آملی با تأکید بر تأثیر اسلام بر بزرگان و خردمندان ایران اظهار داشت: کشور ما همواره مهد خردمندان و خردورزان بوده است، اما تربیت اشخاصی چون مولوی در پرتو قرآن و عترت است؛ زیرا در طول تاریخ ایران شاعری نداریم که بگوید «مرگ اگر مرد است گو نزد من آی/ تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ»، «من از او جانی ستانم جاودان/ او ز من دلقی ستاند رنگرنگ» این کلام، کلام بزرگی است که مولوی آن را از قرآن وام گرفته است.
وی افزود: به بیان قرآن کریم انسان تنها یک دشمن دارد و آنهم مرگ است؛ اگر مثلاً از مار و عقرب میترسد به این خاطر است که پایان گزش توسط این جانوران را مرگ میداند؛ حال خداوند متعال که آفریننده مرگ است به ما میگوید شما مرگ را مغلوب میکنید و نه مرگ شما را؛ چنانچه در قرآن کریم داریم «هر نفسی مرگ را میچشد» و نمیگوید که مرگ هرکسی را میچشد و بهتبع هر چیز چشیده شدهای، مغلوب چِشنده خود است و با این دیدگاه است که در بحبوحه کربلا، وقتی تیر چون باران بر امام حسین علیهالسلام میبارد، حضرت مرگ را اینگونه تفسیر فرمودند که ای یاران من! شما مرگ را میمیرانید و آن را پل میسازید و به آنطرف میرسید و هر چه هست بعد از مرگ است.
یاد مرگ و توجه به «مرگآفرین» باعث حرکت و پویایی است
این استاد برجسته حوزه علمیه قم با اشاره به تأثیر نوع تلقی انسان از مرگ، در زندگی او، اظهار داشت: اگر باور کنیم که مرگ از پوسته به درآمدن است، صدر و ذیل دانشگاه و مراکز بهداشتی و درمانی و هرجایی، ایمان، اخلاق و معنویت میشود، چون هیچ انسان عاقلی نیست که بدون توشه سفر کند. با این نگاه یادِ «مرگآفرین» باعث حرکت و پویایی است، برخلاف تفکری که مرگ را پایان همهچیز میداند و برای صاحب چنین تفکری، یاد مرگ و حضور در قبرستانها باعث افسردگی و آشفتگی روحی میشود.
وی افزود: سیدنالاستاد آیتالله قاضی و بسیاری از اطبای روحانی، شاگرد قبرستان بودهاند و نکات و آموزههای زیادی را از قبرستانها دریافت میکردند.
یک انسان نیکسرشت میتواند الگوی هزاران فرد باشد
مؤسس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسرا با تأکید بر انتخاب الگوی مناسب در زندگی، گفت: ما نباید همواره به بدیها و ناهنجاریهای جامعه نگاه کنیم؛ «چو سرو و سنبله بالا روش باش/ بنفشه وار سوی پست منگر»؛ فساد و مفسد در دنیا فراوان است ولی یک انسان وارسته میتواند الگوی هزاران انسان باشد. هشت سال دفاع مقدس و مردانگیها و ازخودگذشتگیهای آن دوران برای ما درس است و امروزه نیز هزاران فرد خوب در حوزهها، دانشگاهها و در متن جامعه حضور دارند و میتوانند الگوی ما قرار گیرند.
وی با تأکید مجدد بر مغلوب بودن مرگ در برابر انسان اظهار داشت: مرگ مغلوب ماست، چون در برزخ ما هستیم و مرگ نیست، در قیامت ما هستیم و مرگ نیست و در بهشت هم ما هستیم و مرگ نیست و در آنجا ما «ابدی» میشویم و نور به عالم میدهیم؛ اگر به این اصل باور داشته باشیم همه ابعاد زندگی ما معنوی میشود.
علمی که موضوع آن، فعل الهی باشد، دینی، الهی و قطعاً خوب است
حضرت آیتالله جوادی آملی ضمن تعریف علم دینی اظهار داشت: اگر باور کنیم که علم ما، علم دینی و الهی است – موضوع فقط علوم انسانی نیست – هر علمی که موضوع آن فعل الهی باشد، علم الهی و دینی است. علمی که موضوع آن فعل انسانی است نظیر بافندگی، خوانندگی و نوازندگی و ... میتواند خوب یا بد باشد، اما علمی که موضوع آن، فعل الهی باشد، قطعاً خوب است و اگر از این دیدگاه وارد شویم؛ فضای دانشگاه، بهخصوص دانشگاه علوم پزشکی الهی میشود.
انسان باید تلاش کند هیزم آتش جهنم نباشد
مؤلف تفسیر ارزشمند تسنیم با بیان ویژگیهای جهنم با استفاده از آیات قرآن کریم؛ اظهار داشت: هیزم جهنم از درختان جنگل نیست، بلکه به تعبیر قرآن، انسانهای گناهکار هیزم آتش جهنم هستند که با آتش آبیاری میشوند، زیرا در این دنیا با مال حرام بدن خود را درست کرده است و مال حرام امروز، آتش فرداست و کدام انسان عاقلی است که بخواهد هیزم آتش جهنم شود؟
وی افزود: این سخنان برای افراد عامی، موعظه است اما برای شما جمع دانشگاهی باید تحلیل شود و تحلیل آن این است که علم دو قسم است، یکی علمی است که موضوعش فعل انسان است که میتواند خوب یا بد باشد؛ قسم دوم علمی است که موضوع آن فعل خداست که قطعاً خوب است.
فلسفه الهی، همه علوم دیگر را نیز الهی و دینی میکند
علامه جوادی آملی با بیان شباهتهای علوم دانشگاهی و حوزوی اظهار داشت: همانطور که ما در حوزه میگوییم «خدا چنین گفت»، شما در دانشگاه میگویی «خدا چنین کرد» و اگر کار شما دینیتر از کار ما نباشد، کمتر هم نیست بهشرط اینکه به این اصل اعتقاد داشته باشیم که «آیا علم، دینی هست یا خیر؟» و این مسئله را هیچ علمی نمیتواند پاسخ دهد الا فلسفه و پاسخ اینکه در جهان چه میگذرد کار فلسفه است.
مؤلف کتاب «فلسفه صدرا» ادامه داد: فلسفه در ابتدای کار سکولار است – یعنی بیتفاوت نه ضد خدا چون نمیداند که آیا خدایی هست یا نیست – اگر به کجراهه رود و به این مسئله برسد که خدایی نیست، دو آسیب جدی وارد میکند؛ در وهله اول خودزنی میکند و فلسفه الحادی میشود و در گام دوم همه علوم دیگر را مسموم میکند و بنیان علم دینی را منکر خواهد شد؛ ولی اگر به راه درست رفت و دریافت که خدایی هست و وحیای هست و نبوتی هست، دو رهاورد بزرگ دارد، اول اینکه خود را زنده میکند و فلسفه الهی میشود و دوم همه علوم را خدایی میکند چون میگوید از عرش تا فرش هر جا بروی از آن خداست و چیزی نیست که خدا خلق نکرده باشد.
وی افزود: حال با این فلسفه الهی، اگر کسی در حوزهها مشغول باشد به اینکه «ائمه معصومین علیهمالسلام چه کردند؟» این قطعاً دینی است؛ اما سؤال میشود که اگر کسی در دانشگاهها به دنبال این باشد که «خدا چه کرد؟» آیا این دینی نیست؟ این صد در صد دینی است، اما این افراد متأسفانه مانند ماهیان در اقیانوس هستند که از هم میپرسند که آب کجاست؟ درحالیکه در علم دینی شناور هستند. پس هیچ فرقی بین حوزه و دانشگاه نیست و همانطور که آن استاد حوزه میگوید «خدا چنین گفت»؛ این استاد دانشگاه هم میگوید «خدا چنین کرد» و این متن دین است.
ماه شعبان، ماه خوشهچینی و ماه رمضان ماه تلاش برای کسب روزی معنوی است
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به اینکه برای اهل معنا، ماه رمضان آغاز سال است گفت: در ابتدای سال قرار نیست به کسی جایزه و پاداشی بدهند و ماه رمضان ما دویدن و تلاش برای گرفتن است؛ حتی شب قدر هم، زمان عجز و التماس و تضرع برای گرفتن است و شب عید فطر و روز عید وقت دریافت جایزه است.
خداوند خریداری است که از همهجا گرانتر میخرد
مؤسس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسرا با بیان اینکه در مزایده عشق خداوند خریدار دوستداران خود است؛ گفت: روال تمام حراجهای دنیا این است که فروشنده خواهان مزایده و خریدار طالب مناقصه است؛ این بازار دنیاست اما در بازار الهی؛ خداوند متعال خریداری است که چندین برابر همه خریداران دیگر میپردازد و میفرماید من خریدار هر کاری که انجام میدهید و هر وقتیکه سپری میکنید هستم و چهبهتر که انسان با خداوند معامله کند.
دعا و نیایش سه مرحله دارد
حضرت آیتالله جوادی آملی با تأکید مجدد بر اهمیت فلسفه الهی در تعریف علم یادآور شد: مناسبترین راه این است که ما از فلسفه الهی وارد شویم؛ جهان فعل خداست و دانشگاه در «فعل خدا» تحقیق میکند و حوزه در «قول خدا» تحقیق میکند و عدهای از اهل سیر و سلوک - که برتر و بهتر از گفت و کرد سخن میگویند – در این مسائل تحقیق میکنند که «خدا چه هست» و «با من چهکار دارد» که اینها اهل مناجات شعبانیه هستند.
وی ضمن تبیین مراحل مختلف دعا و نیایش اظهار داشت: دعا سه مرحله دارد، مرحله اول منادات است که مرحله صدازدن خداست، مرحله دوم مناجات شما با خداست و مرحله سوم که باید در این مرحله سکوت کنیم تا ببینیم خدا به ما چه میگوید و از خدا بخواهیم ما را به مقامهای متعالی برساند؛ یا حتی اگر به این درجه هم نرسیدیم، حداقل هیزم آتش جهنم نشویم که الحمدالله راه این کار به ما نشان دادهشده است.
حضرت آیتالله جوادی آملی در پایان سخنان خود با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی با تکیهبر تعالیم الهی خود فرهنگ «غلبه بر مرگ» را در مردم ایجاد کرد؛ اظهار داشت: به یاد دارم در کودتای 28 مرداد 32، مردم تا ظهر شعار «مرگ بر شاه» سر میدادند اما بعد از کودتا شعار «جاوید شاه» از همهجا شنیده میشد؛ اما به حمدالله کشور بهواسطه خون شهدا طعم استقلال و آزادگی را چشید و در پرتو این آزادگی در برابر ابرقدرتهای دنیا سربلند شدیم؛ هشت سال از دست صدام آسیبهای فراوانی دیدیم و هزاران شهید تقدیم اسلام کردیم، اما پس از قبول قطعنامه در بحبوحه جنگ کویت حاضر نشدیم حتی یک گلوله به سمت عراق شلیک کنیم؛ چون در آموزههای دینی داریم که به عهد خود وفا کنید.