دین کامل، آن نیست که خود، همهچیز را بر عهده گیرد و بهجای همه استعدادهای آدمی و همه نهادهای مدنی بنشیند؛ بلکه دین کامل، دینی است که همه اینها را در جای خود، بهدرستی میبیند و جهتی کلی به آنها میدهد و آنچه را از توان (قُوای فردی) و (نهادهای جمعی) خارج است، بر عهده میگیرد و این، فلسفهای عمیق دارد؛ زیرا چنانکه دین، فعل تشریعی خداوندی است، قوای آدمی و لوازم تابعه آن (مانند نهادهای جمعی) نیز فعل تکوینی الهیاند و هیچگاه تکوین و تشریع، ناسازگاری ندارند؛ چراکه از مبدأ واحدی دستور میگیرند.
اگر با این پیشزمینه عقلی به منابع و مصادر دینی بنگریم، مییابیم که خواست دین، برچیدن بساط سُنن ملّی قومی نیست؛ بلکه بر آن است که این سنّتها را سمتوسوی عالی بخشد و دین، تنها آنچه را که با فطرت آدمی مغایرت دارد، برمیچیند.
اگر در باب نوروز، دستوری خاص از سوی دین در تأیید یا رد، به دست ما نمیرسید، بر اساس قاعده فوق میگفتیم نوروز بهعنوان رسمی ایرانی که مردمانی آن را از دیربازْ حرمت مینهادهاند، جای مذمّت و منع ندارد؛ چراکه اصل «نوروز» بهعنوان نشانی از آیینهای باطل، موردتکریم و احترام نیست؛ بلکه رنگ و بوی ملّی و بومیِ آن، منظور نظر مردمان است. بلی؛ اگر در آن، ناشایستی نهفته باشد، یا ترویج خرافهای صورت گیرد، باید آن را وانهاد.
در ادامه به طرح برخی از احادیث و روایات معصومین در خصوص نوروز میپردازیم.
1) ابراهیم کرخی میگوید: از امام صادق (علیهالسلام) پرسیدم که: شخصی مزرعهای دارد. روز مهرگان یا نوروز، هدایایی به او داده میشود و قصد تقرّب جُستن به وی را ندارند [آیا بپذیرد؟]. فرمود: آیا نمازگزار هستند؟ گفتم: آری. فرمود: باید هدیه آنان را بپذیرد و تلافی کند. بهدرستی که رسول خدا فرمود: اگر برایم ران بُزی هدیه آورند، میپذیرم و این، جزو دینداری است و اگر کافر یا منافقی ران گاو یا گوسفندی برایم هدیه آورد، نخواهم پذیرفت و این هم جزو دینداری است. خداوند، خوراک و دستاورد مشرک و منافق را برای ما روا نداشته است. (الکافی، ج۵، ص۱۴۱؛ کتاب من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۰۰؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۷۸؛ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۲۱۵٫)
2) برای علی (علیهالسلام) هدیه نوروز آوردند. فرمود: «این چیست؟». گفتند: ای امیر مؤمنان! امروز، نوروز است. فرمود: هرروز ما را نوروز سازید!(کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۰۰؛ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۲۱۳٫)
3) امام صادق (علیهالسلام) در روز نوروز فرمود: هنگامیکه نوروز شد، غسل کن و لباس پاکیزه بپوش و خودت را خوشبو ساز و آن روز را روزه بدار. پس هنگامیکه نماز ظهر و عصر و نافلههای آن را بهجای آوردی، نمازی چهار رکعتی بگزار که در رکعت اوّل آن، سوره حمد و ده مرتبه سوره قدر را میخوانی. در رکعت دوم آن، سوره حمد و ده مرتبه سوره کافرون را میخوانی. در رکعت سوم آن، سوره حمد و ده مرتبه سوره توحید را میخوانی و در رکعت چهارم، سوره حمد را با سورههای فلق و ناس. پس از نماز هم سجده شکر میگزاری و دعا میکنی. [بدین ترتیب،] گناهان پنجاهسالهات بخشوده میشود. (مصباح المتهجّد، ص۵۹۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۴۲۸ و ج۵، ص۲۸۸ و ج۷، ص۳۴۶٫)
4) مُعلّی پسر خُنَیس گوید: در روز نوروز، بر امام صادق (علیهالسلام) وارد شدم. فرمود: «آیا این روز را میشناسی؟». گفتم: قربانت گردم! این روز را فارسیانْ گرامی میدارند و به یکدیگر هدیه میدهند. فرمود: «سوگند به خانه کعبه که این، رمزی دیرینه دارد و برایت روشن میسازم تا آگاه گردی». گفتم: سرورم! آموختن این امر از شما برایم بهتر از آن است که مردگان زنده شوند و دشمنانم بمیرند.
آنگاه فرمود: ای معلّی! روز نوروز، همان روز است که خداوند از بندگان پیمان گرفت او را بپرستند و به او شرک نورزند، به پیامبران و حجتهایش بگروند و به امامان ایمان آورند. این همان روز است که خورشید طلوع کرد، بادها وزیدن گرفت و گلهای زمین روییدند.
این همان روزی است که کشتی نوح (علیهالسلام) بر ساحل جودی آرامش یافت و همان روزی است که خداوند، گروهی چند هزار نفره را که از ترس مرگ از خانهها بیرون رفته بودند زنده ساخت، پسازآن که آنان را میرانده بود. این، روز فرود جبرئیل بر پیامبر اسلام است و روزی است که پیامبر (ص) امام علی (علیهالسلام) بر دوش گرفت تا بتهای قریش را در مسجدالحرام شکست و در همین روز، ابراهیم، بتها را شکست. این همان روزی است که پیامبر به یارانش دستور داد با علی (علیهالسلام) بیعت کنند و در همین روز، علی را برای بیعت گرفتن از جنیان فرستاد. در همین روز، دومین بیعت با امیرالمؤمنین انجام شد. در همین روز بر نهروانیان پیروز شد و ذوالثدیه (صاحب پستان) را به قتل رساند. در این روز، قائم ما و صاحبان حکومتْ قیام کنند و در همین روز، قائم ما بر دجّال پیروز گردد و او را در زبالهدان کوفه به دار آویزد. در هرروز نوروزی، ما آرزوی فرج داریم؛ چراکه آن از روزهای ما و شیعیان ماست. فارسیان، آن را گرامی داشتند و شما آن را ضایع کردید.
و فرمود: یکی از پیامبران بنیاسرائیل از خداوند پرسید چگونه مردمانی را که خارج شدند، زنده میکند. خداوند بدو وحی کرد که در نوروز، آب بر قبر آنان بپاشد و آن، اولین روز سال فارسیان است و آنها زنده شدند، درحالیکه سی هزار نفر بودند. از همینجا پاشیدن آب در نوروز، سنّت شده است.
گفتم: آیا نامهای روزهای فارسی را به من تعلیم نمیدهی؟ فرمود: ای معلّی! اینها روزهایی کهن از ماههایی کهن است. هرماه، سی روز است، بدون کموکاست.(بحارالأنوار، ج۵۶، ص۹۱٫)
با توجه به مطالب مطرحشده تعابیری که در روایات از نوروز شده تعابیری بلند است؛ باید به این نکته توجه داشت که تعریف اهلبیت از یک موضوع مانند نوروز نشاندهنده حقیقتی در آن مطلب است و نباید این گمان به ذهن رجوع کند که اهلبیت قصد داشتند نوعی همخوانی با آموزههای اسلام یا نوعی جهتدهی به یک سنت قدیمی ایجاد کنند.