سخن آن حضرت در توصيف خداوند
موجودات را خلق نمود بدون آنكه از مادهاى موجود شود، و آنان را بدون هيچ مشابهى پديد آورد، با قدرتش آنها را خلق و با مشيتّش ايجاد نمود، بدون آنكه در ايجاد آن و پديد آوردنشان نيازى داشته، و در تصويرگرى آنها فائدهاى برايش وجود داشته باشد، جز تثبيت حكمتش و آگاهى بر طاعتش و اظهار قدرت خود، و شناسائى راه عبوديّت، و گرامىداشت دعوتش.
سخن آن حضرت در توصيف قرآن
با قرآن حجتّهاى فروزان الهى، و واجبات تفسير شده، و محرّمات برحذر گردانده شده، و براهين روشن، و دلائل كافى، و فضائل ارزشمند، و مجوزات بخشيده شده، و قوانين نوشته شده روشن مىشود.
نزد شما كتاب گوياى خدا، و قرآن راستگو، و نور فروزان، و پرتو درخشنده را بر جاى نهاد، كه براهينش روشن و رازهايش آشكار، و ظواهرش نمايان، پيروانش مورد غبطه بوده، و آنان را بسوى بهشت رهنمون و شنيدن آن راه نجات است.
امور آن نمايان، و احكامش شكوفا، و نشانههايش روشن، و محرمّاتش آشكار، و اوامرش هويدا است.
سخن آن حضرت در توصيف پدرش
خداوند پيامبر را براى پايان بخشيدن فرمانش، و به پايان رسانيدن احكامش، و تثبيت رحمت بيكرانش مبعوث كرد.
رسالت خود را با انذاز ابلاغ كرد، و از روش مشركين دورى، با رؤساى آنان دشمنى و درگير با آنان بود، با حكمت و پند نيكو بسوى پروردگارش رهنمون شد، بتها را سرنگون و گردنهاى زورمندان را به خاك مذلّت انداخت.
پدران اين امت محمد و على عليهماالسلام هستند، اگر از آنان تبعيت كنند كژىهاى ايشان را برطرف، و آنان را از عذاب دردناك نجات مىدهد، و اگر پيروى ايشان را نمايند بهشت جاودان را ارزانى ايشان مىكند.
سخن آن حضرت در فضل پدر و شوهرش
پدران دينيت- پيامبر و على عليهماالسلام- را با ناراحتى پدر نسبىات خشنود ساز، ولى پدر نسبىات را با ناراحتى آنان خشنود نكن، چرا كه پدر
نسبىات اگر ناراحت شود آنان او را با پاداش قسمتى از هزاران قسمت ساعتى از اطاعتشان خشنود مىسازند، و اگر پدران دينيت ناراحت شوند پدر نسبىات قادر نيست كه ايشان را خرسند سازند، چرا كه پاداش طاعتهاى تمامى اهل دنيا با ناراحتى ايشان قابل مقايسه نيست.
سعادت و رستگارى، همه سعادتها و رستگاريها، حقانيت و واقعّيت سعادت و رستگارى در كسى است كه على عليهالسلام را در دوران زندگى و پس از شهادتش دوست داشته باشد.
سخن آن حضرت در كيفيت خلقتش
خداوند نورم را خلق فرمود، و آن تسبيح و تنزيه او را مىنمود، آنگاه آنرا در درختى از درختان بهشتى به وديعت نهاد، كه به سبب آن نور درخشان گرديد، هنگامى كه پدرم داخل بهشت شد، خداوند به او الهام كرد كه ميوه آن درخت رإ؛ ّّ بچيند و بخورد، پيامبر اين كار را انجام داد، خداوند نورم را در صلب پدرم به وديعت نهاد، آنگاه آنرا در رحم مادرم قرار داد، تا آنكه ايشان مرا به دنيا آوردند، و من از آن نور هستم، آنچه اتفاق افتاده، و آنچه اتفاق خواهد افتاد و آنچه نبوده است را مىدانم.
ما وسيله هاى الهى در ميان مخلوقاتش، و خواص او، و تنزيهكنندگانش، و حجت او و وارثان پيامبرانش مىباشيم.
سخن آن حضرت در توصيف شيعه
اگر به آنچه تو را بدان امر نموديم عمل كنى، و از آنچه نهى كرديم بازايستى، از شيعيان ما مىباشى، و در غير اينصورت از آنان شمرده نمىشوى.
شيعيان ما از بهترين افراد اهل بهشت مىباشند، دوستان ما و دوستداران دوستان ما، و دشمنان دشمنان ما و كسانى كه با قلب و زبان تسليم ما هستند از شيعيان ما شمرده نمىشوند، آنگاه كه با او امر ما مخالفت نموده و از نواهى ما اجتناب نكنند، و با اينهمه در بهشت مىباشند، وليكن بعد از آنكه با ناراحتىها و گرفتاريها از گناهان پاك شوند، يا در موقفهاى قيامت با انواع دردها، يا در طبقه اول از جهنم قرار داده شوند و با عذابهاى الهى عقاب شوند، تا با محبت ما از آن نجات يابند و به حضور ما برسند.
سخن آن حضرت در فضيلت دانشمندان شيعه
زنى نزد آن حضرت آمده و گفت: مادر ناتوانى دارم كه بعضى از مسائل نماز براى او مورد سؤال قرار گرفته است و مرإ؛ ّّ نزد تو فرستاده تا سؤال نمايم، آن حضرت پاسخ او را داد، دوباره پرسيد پاسخ شنيد، مرحله سوم پرسيد باز پاسخ شنيد، تا ده سؤال مطرح كرد و باز پاسخ خود را دريافت، در اينجا از كثرت سؤال خجالت كشيد و گفت: اى دختر پيامبر دچار مشكل شدى، آن حضرت فرمود: سؤالاتت را مطرح كن- تا آنجا كه فرمود:
از پدرم شنيدم كه مىفرمود: دانشمندان شيعه در روز قيامت كه محشور مىشوند به اندازه كثرت علومشان و جدّيتشان در ارشاد بندگان خداوند خلعتهاى كرامت بر آنان مىپوشانند، تا آنجا كه بر بعضى از آنان ميليونها خلعت نور پوشانده مىشود- تا آنجا كه فرمود:
اى كنيز، رشته اى از آن خلعتها ميليونها بار برتر است از آنچه خورشيد بر آن تابيده است. سخن آن حضرت در محبّتش به امت پدرش روايت شده:
آنگاه كه شنيد پدرش او را تزويج كرده و مهرش را مبلغى پول قرار داده، از پدرش خواست كه مهرش را شفاعت گناهكاران امت او قرار دهد، آنگاه جبرئيل نازل شد و در دستش پارچهاى قرار داشت كه روى آن نوشته بود: خداوند مهر فاطمه را شفاعت گناهكاران امت پدرش قرار داده است، هنگامى كه آن حضرت به حال احتضار رسيده وصيت كرد كه آن پارچه را روى سينه و زير كفنش قرار دهند، و فرمود:
آنگاه كه محشور گرديدم اين پارچه را با دستم بلند كرده در مورد گناهكاران امت پدرم شفاعت مىنمايم.
سخن آن حضرت در مورد قاتل فرزندش امام حسين عليه السلام
قاتل حسين عليه السلام در آتش دوزخ است.
زيانكار است امتى كه پسر دختر پيامبرش را به شهادت مىرساند.
سخن آن حضرت در فضيلت درود فرستادن به ايشان
يزيد بن عبدالملك از پدرش، از جدش روايت مىكند، كه گفت: به خدمت آن حضرت رسيدم، ابتدا به سلام نمود، و فرمود: پدرم در زمان زنده بودن فرمود: هر كه بر من يا بر تو سه بار درود فرستد داخل بهشت مىشود، او گويد: به آن حضرت گفتم: اين مطلب در زمان زندگى پيامبر و شماست يا بعد از رحلت ايشان و شما؟ فرمود:
در زمان زندگى ما و بعد از رحلتمان از اين دنيا.
سخن آن حضرت در آنچه محبوب آن حضرت است
از دنياى شما سه چيز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره پيامبر، انفاق در راه خدا.
سخن آن حضرت در فضيلت قرائت بعضى از سور قرآن
خواننده سوره حديد و واقعه و رحمان در ملكوت آسمانها ندا كرده مىشود: تو ساكن بهشت فردوس مىباشى.
سخن آن حضرت در آداب غذا خوردن
در غذا خوردن دوازده ويژگى مىباشد كه بر هر مسلمانى واجب است آنها را بداند، چهار ويژگى واجب، چهار ويژگى مستحب، و چهار ويژگى از ادب است.
اما واجبات آن: شناخت و رضايت و خشنودى، و نام خدا را بردن و شكر او را نمودن. و اما مستحبّات آن: شستن دست قبل از غذا، و نشستن بر طرف چپ، و خوردن به سه انگشت. و اما آنچه از ادب است: خوردن از جلوى ظرف غذا، و كوچك گرفتن لقمه، و جويدن زياد، و كمتر نگريستن به چهرههاى مردم.
سخن آن حضرت در تحريض به دعا نمودن بر مرده
از حضرت على عليهالسلام روايت شده كه فرمود: به خانوادههاى خود دستور دهيد تا در مورد مردگانتان سخن زيبا گويند، هنگام رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دختران بنىهاشم حضرت فاطمه عليهاالسلام را يارى مىنمودند، آن حضرت فرمود:
از ذكر مناقب و مفاخر بپرهيزيد و بر شما باد به دعا كردن.
سخن آن حضرت در ترغيب به تلاوت قرآن و دعا در شب اول دفن
روايت شده: آن حضرت هنگام احتضار به حضرت على عليهالسلام وصيت كرد و فرمود: هنگامى كه از دنيا رفتم غسلم را به عهده گير- تا آنجا كه فرمود:- و بالاى سرم در حالى كه روبرويم قرار دارى بنشين و بسيار قرآن بخوان و دعا بنما، زيرا آن ساعتى است كه شخص مرده به همنشينى زنده ها نيازمند است.
سخن آن حضرت در فضيلت شب قدر
روايت شده: در شب قدر آن حضرت نمىگذاشت افراد خانوادهاش به خواب روند، و با كم غذا دادن به ايشان، آنان را بيدار نگاه مىداشت، و براى اين منظور در روز قبل مواردى را آماده مىكرد، و مىفرمود:
محروم و زيانكار كسى است كه از خير شب قدر محروم باشد.
سخن آن حضرت در گرامى داشتن ميهمان
روايت شده: مردى نزد پيامبر آمد و از گرسنگى شكايت كرد، آن حضرت فرمود: امشب چه كسى او را سير مىكند، حضرت على عليهالسلام فرمود: اى پيامبر من، آنگاه نزد حضرت فاطمه عليهاالسلام آمده و گفت: اى دختر پيامبر نزد تو چيزى هست؟ فرمود:
نزد ما غذائى جز غذاى كودكان باقى نمانده است، امّا ما ميهمانمان را بر خود مقدم مىداريم. سخن آن حضرت در مقدم داشتن همسايه بر خود
از امام حسن عليهالسلام روايت شده كه فرمود: مادرم حضرت فاطمه عليهاالسلام را در شب جمعهاى در محراب عبادت ديدم، همواره در ركوع و سجود بود، تا آنكه طلوع فجر شد، و مىشنيدم كه زنان و مردان را نام برده و بسيار براى آنها دعا مىكند ولى براى خود دعائى نفرمود، گفتم: اى مادر چرا همانگونه كه براى ديگران دعا مىكنى براى خودت دعا نمىنمائى؟ فرمود:
پسرم! ابتدا همسايه آنگاه خاندان خود.
سخن آن حضرت در فضيلت مقام مادر
همواره در كنار مادر باش، زيرا بهشت زير پاى مادران است.
سخن آن حضرت در تعيين حدود وظائف زن و مرد
حضرت على و فاطمه عليهماالسلام در مورد تعيين وظائفشان در خانه از پيامبر نظرخواهى نمودند، پيامبر كارهاى درون خانه را بحضرت فاطمه عليهاالسلام و كارهاى بيرون خانه را به على عليهالسلام سپرد، حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: از سرور و خوشحالى من از اينكه پيامبر مرا از برخورد با مردان معاف كرد كسى جز خداوند آگاه نيست.
سخن آن حضرت در توصيف بهترين مردان و زنان
بهترين شما كسى است كه اخلاقش نيكو بوده و نسبت به همسرش مهربانتر باشد.
روايت شده كه حضرت على عليهالسلام از حضرت فاطمه عليهاالسلام پرسيد: بهترين زنان كيانند؟ فرمود:
آنانكه مردان را نبينند، و مردان نيز آنان را نبينند.
و در روايتى ديگر اينگونه آمده:
اينكه مردان او را نبينند.
سخن آن حضرت در مورد بهترين چيز براى زن
روايت شده كه پيامبر پرسيد: چه چيز براى زن نيكوست؟ فرمود: مردى را نبيند، و مردى نيز او را نبيند.
و در روايتى ديگر اينگونه آمده: او مردى را نبيند و مردان او را نبينند.
سخن آن حضرت در اهميت حجاب
از حضرت على عليهالسلام روايت شده كه فرمود: مرد كورى از حضرت فاطمه عليهاالسلام اجازه ورود خواست، ايشان خود را در پوشش قرار داد،پيامبر فرمود:چرا خودت را در پوشش قرار دادى در حاليكه او تو را نمىبيند؟ فرمود: اگر مرا نمىبيند من او را مىبينم، و او بو را احساس مىكند.
سخن آن حضرت در نزديكترين حالت زن نسبت به پروردگارش
پيامبر پرسيد: نزديكترين زمانيكه زن نسبت به پروردگارش قرار دارد چه هنگام است؟ فرمود: نزديكترين زمان زن نسبت به پروردگارش هنگامى است كه در كنج خانهاش قرار دارد.
سخن آن حضرت در تعيين ساعت اجابت دعا
آن حضرت در روز جمعه به غلام خود مىفرمود: بر بلندى قرار گير، آنگاه كه ديدى قرص خورشيد در حال غروب است مرا آگاه كن، تا دعا نمايم.
سخن آن حضرت در فضيلت عمل خالص
هر كه خالصترين عباداتش را نزد خداوند بفرستد، او بهترين مصلحتش را براى او مقدّر مىفرمايد.
سخن آن حضرت در مورد خرسندى فرشتگان از پيروزى مؤمنان
دو زن در مسألهاى از مسائل دينى با يكديگر گفتگو مىكردند، يكى دشمن و ديگرى مؤمن، برهان زن مؤمن غالب گرديد، و او بسيار خرسند شد، آن حضرت فرمود: خرسندى فرشتگان از پيروزى تو بيشتر از خوشحالى توست، و ناراحتى شيطان و يارانش از ناراحتى دشمن تو افزونتر است.
سخن آن حضرت در فضيلت خوشروئى
روى خندان نسبت به انسان مؤمن آدمى را به بهشت رهنمون مىسازد، روى خندان در چهره معاند و دشمن آدمى را از عذاب دوزخ نگاه مىدارد.
سخن آن حضرت در وظيفه روزه دار
روزه دار آنگاه كه زبان و گوش و چشم و اندامش را حفظ ننمايد، روزهاش چه اثرى دارد