روایتی ساده ازجنگ روایت ها؛
جنگ روایتها را اخیرا در یک نوشته کوتاه چنین تفسیر کردهاند: "نقل است که در سنتر پارک نیویورک سگی بهکودکی حمله میکند، مردی که شاهد حادثه بود برای نجات کودک، خود را بهروی سگ میاندازد و او را خفه میکند. ...خبرنگار نیویورک تایمز که ماجرا را از نزدیک میبیند بهمرد میگوید: فردا تیتر اول نیویورک تایمزاین است: "مرد شجاع نیویورکی جان پسری را نجات داد".
مرد در جواب خبرنگار میگوید: "من نیویورکی نیستم" خبرنگار میگوید پس تیتر میزنیم: "آمریکایی قهرمان جان پسری را نجات داد".
مرد میگوید: "ولی من آمریکایی نیستم، پاکستانیام".
فردا تیتر نیویورک تایمز این چنین شد: "یک مسلمان متعصب سگی را در سنتر پارک خفه کرد! افبیآی احتمال میدهد القاعده در این جنایت دخیل باشد".
این همان کلام رهبر حکیم وفرزانه انقلاب اسلامی است که فرمودند: *اگر شما حقایق جامعه خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را روایت نکنید دشمن روایت میکند... هرجور دلش میخواهد. توجیه میکند، دروغ میگوید، 180 درجه با این خلاف واقع، جای ظالم و مظلوم را عوض میکند.
این همان است که در بیش از دو دهه قبل در اسناد اندیشکده رَند آمده است که: در جنگهای فردا کسی برنده نیست که بزرگترین بمبها را دارد، بلکه کسی پیروز است که بهترین روایت را دارد.
جنگی با تولید معنا و روایت و ابزار رسانه
محمد عبداللهی در این باره مینویسد:برنده شدن بخاطر روایت غالب را پیروزی بدون جنگ تعبیر میکنند. جنگی که با قدرت تولید معنا و روایت و قدرت رسانه صورت میگیرد و طبیعی است که در عصر رسانه و اینترنت، روایت غالب تعیین میکند پیروز نهایی یک میدان نبرد کیست.
در سند استراتژی پنتاگون که در سال 2012 نیز تنظیم شده، بهجنگ ایدهها و روایتها در عصر بینظمی حاصل از اینترنت، اشاره شده است. جریانی در عرصه فکری و ذهنی پیروز است که بتواند روایت بسازد ، کنترل روایت را بهدست بگیرد و روایت خود را تثبیت کند. کسی که روایت اول را ارائه میدهد و تثبیت میکند، چه از ایدئولوژی و چه از اتفاقات جاری، افکار را تصاحب میکند و میتواند سیاستهای خود را بر آنها تحمیل کند.
تعیین کنندگان اصلی روایت غالب
در بازار رسانههای جهان، رسانههای بزرگ صهیونیستی مثل بیبیسی و سیانان، تعیینکنندگان اصلی روایتها و دستورکارهای خبری و تحلیلی هستند.
با تأسف باید گفت، در حوزه رسانهای ایران، بیبیسی فارسی و نوچههای رسانهایاش چه شبکههای ماهوارهای ، چه روزنامهها و صفحات اجتماعی که محتوا و مدلهای تولید آن را اقتباس و تقلید میکنند، فرماندهی جنگ روایتها را در دست دارند و نقش استراتژیک در کنترل افکار عمومی داخلی خصوصاً در شهرهای بزرگ را دارند.
آنها چگونه روایت میسازند؟
اخبار مهمترند یا روایتها؟ روایتها چگونه غالب میشوند؟! آنها چه روایتهایی برای ما ساختهاند که در پس ذهنمان جا گرفتهاند؟
برخلاف تصور برخی، رسانه حرفهای، هیچ خبر یا تصویر و فریمی را بیهدف تولید نمیکند. آنها ابتدا یک روایت را میسازند. که شاید اصلاً در هیچ خبر و تحلیلی، مستقیما آن روایت را بهشما نگویند. مثلا اتاق فکر بیبیسی تصمیم میگیرد یکی از مهمترین پاشنههای راهبردی ایران مثلا مقاومت را هدف بگیرد.
روایت میسازد: مقاومت بیفایده است، همه باید در نظام جهانی مدنظر آمریکا هضم شوید. و بعد بر اساس این روایت هزاران خبر و تحلیل میسازد یا میگوید، مستندهای تاریخی میسازد، کمپینهای اجتماعی و رسانهای بهراه میاندازد، حتی در سطوح خرد در فلان کانال پرطرفدار طنز شعر و انیمیشن منتشر میشود. مرتبا در بخشهای مختلف خبری، عقبنشینی کره شمالی و مذاکرات کیم با ترامپ با آب و تاب بیان میشود، در فلان بخش خبری لگدی بهفیدل کاسترو زده میشود، امارات 2 میلیون نفری بهعنوان نماد پیشرفت در اثر سازش با غرب برجستهسازی میشود، حتی مستند تاریخی ساخته میشود.
در ایام سالگرد ارتحالامام خمینی"ره"، بهناگاه با سندسازی و جعل و دروغ، بیبیسی با تبلیغات عجیب غریب مدعی میشود اسناد محرمانه و مریخی کشف کرده که نشان میدهد آیت الله (امام)خمینی تماسهای سری با دولتهای کندی و کارتر داشته است! همزمان یک خاطرهسازی از مرحوم هاشمی رو میشود که مدعی است امام (آن امام که آمریکا را شیطان بزرگ میخواند،) خواهان دوستی با آمریکا و نگفتن مرگ بر آمریکا بود! پس از آن، ژنرال دیوید پترائوس (فرمانده اسبق نیروهای آمریکایی در عراق) بهمیدان میآید و مدعی میشود سردار سلیمانی برای مذاکره با آمریکا پیام میداد.
جنگ روایتی که تلاش میکند هم اسطوره سازشناپذیری امام و سردار قهرمان و محبوب ایران را بشکند و هم روایت اصلی دیگر با عادیسازی و نرمالیزاسیون القا شود. و مخاطب چنان در بمباران اخبار و شایعات و دروغ بزرگ درگیر میشود که دیگر حتی صدای جناب ابراهیم یزدی(نهضت آزادی) را نمیشنود که: کدام تماس سری امام؟! کارتر نامه نوشت و امام علنی جواب داد که: ما با مردم آمریکا مشکلی نداریم ، نه دولت آمریکا!. و حتی صدای کارنلوس سفیر ایتالیا در عراق را نمیشنود که: کدام پیام سردار؟! بیبیسی دروغ و برعکس میگوید، ما بهنیروهای شیعه عراق التماس میکردیم که مستقیما با سلیمانی ارتباط بگیریم و او رد میکرد!
هدف تغییر باورها و محاسبات است !
تقریبا هیچ خبر و تحلیل و مستندی در بیبیسی و زیرمجموعههایش، بدون قرار گرفتن در پازل روایت منتشر نمیشود. دهها روایت برای تغییر گرایشات سیاسی و ذائقه ی فرهنگی مردم ایران در این رسانهها ساخته و پرداخته میشود که متاسفانه حتی از چشم تیزبینترین مدیران رسانهای هم عبور میکند چه رسد بهمخاطبینی که ورای تحصیلات مختلف، حتی مجهز بهسلاح سواد رسانهای هم نیستند.
برخی دیگر از این روایتها که ذیل آنها صدها خبر و تحلیل و دروغ و شایعه منتشر میشود، چنین هستند:
روايت ؛ ايران سياه است و رو بهنابودی
ایرانیها افسردهاند ، عصبانیترین مردم جهاناند ، ایران همه محرم و عزاست ، جشن و شادی نیست ، متولد شدن در ایران یعنی بدبختی ، مهمانی و پارتی، مساوی است با زندان ، همه در حال مهاجرتند بهسوی سرزمین رویایی غرب !
روايت: انقلاب اشتباه بود و عصر پهلوي بهشت!
ذیل این روایت است که مستند شام آخر در تهران و شهبانو و... در تطهیر پهلوی ساخته میشود، از فیلمفارسی و خوانندگان و رقاصههای دوره پهلوی نوستالژیسازی میشود، به شعار رضا شاه روحت شاد پرداخته میشود، در افواه عمومی زمان شاه بعنوان زمان چهارم ترجمان میشود (بغیر از گذشته و حال و آینده)!، چهل و چند سال انقلاب در زبان چند سلبریتی بهعنوان چهل سال بدبختی تصویرسازی میشود، دهه شصت (نه چهل و پنجاه و...) بهعنوان نسل سوخته لیبل میخورد و...
روايت؛ حکومت ايران، بزرگترين تهديد جهان است. ايران عامل بحران در منطقه و جهان است
بر اساس این روایت صدها برنامه ساخته میشود که نشان دهد عامل مشکلات اقتصادی، سپاه ، صنعت هستهای و موشکی است. یعنی توان نظامی ایران که کمتر از 5 درصد کل بودجه کشور را مصرف میکند، و نقطه قوت کشور برای دفاع از تمامیت ارضی و امنیت مردم است، بهعنوان یک نقطه ضعف نشانه گرفته میشود. از حشدالشعبی، حزب الله لبنان، حکومت بشار اسد و تمامی متحدان و بازوهای منطقهای ایران اعتبارزدایی و هیولاسازی میشود. برای تخریب هر چه بیشتر مقاومت ، انواع شایعهها علیه مردم عراق، مردم لبنان و فلسطین و سوریه و... ساخته میشود، حتی کمپین نه بهکمیته امداد برای جلوگیری از روند فقرزدایی در ملت های منطقه با حمایت ایران بهراه میفتد و...
روايت؛ تسخيرلانه جاسوسی اشتباه بود!
در ذیل این روایت اصلی دهها مصاحبه و مستند جهتدار و ناقص و غلط تهیه میکنند و از اندک دانشجویان انقلابی آن زمان که اکنون بریده و پشیمانند بزرگنمایی میکنند و درصددند تا بگویند همه مشکلات ما، حتی جنگ 8ساله بهخاطر تسخیر لانه جاسوسی بود.
روايت؛ جنگ تحميلی و دفاع بيهوده و حماقت بوده و هست!
برای این روایت، که ذیل خط راهبردی مقاومتشکنی ساخته میشود، بهانواع روشها از دفاع مقدس تقدسزدایی میشود؛ تشکیک در شروع کننده جنگ ، تقلیل جنگ بهدعوای شخصی رهبران دو کشور ، جنایت ایران علیه عراق و...، شهدا بخاطر وطنپرستی و تعصب نژادی یا حتی کنجکاوی و جوگیری و امتیازات مادی بهجنگ رفتند، نه اسلام و قرآن و راه امام حسین(ع)و... برای این روایت انواع خبر و حتی مستند میسازند: مستند جام زهر ، مستندهایی ازقبیل: منتظری و...
جریان رسانهای صهیونیستی تمامی تلاش خود را بکار میگیرد تا انواع روایتها را بسازد و بر مردم ما قالب کند: حکومت ایران مشروعیت مردمی و اخلاقی ندارد. (مستند خط و نشان رهبری ، مستند بهتان و...)، ایران و تاریخ ایران یعنیکوروش و هخامنشیان که مورد تمجید یهود و اسرائیل هستند. (مستند هرگز نخواب کوروش و... )، شادی یعنی دور ریختن اسلام ( نوشیدن شراب ، روابط آزاد جنسی ، زندگی با سگ و... )، مردم اسرائیل مثل بقیه مردم جهانند و صلحطلب و...
اما؛
در برابر این روایتسازیهای شیطانی ، ما چه کردهایم؟ و چگونه روایت ساختهایم؟
« ایران رو بهپیشرفت است و روزبروز قویتر شده »، « جنگ تحمیلی دفاع بود و باعث افتخار و امنیت ما»، « آمریکا امالفساد جهان است و منشا همه جنگها و گروههای تروریستی دنیاست »، « ریشه همه مصائب و مشکلات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ما پهلویها و لیبرالها هستند »، « جمهوری اسلامی حکومت مردم است و مسئولان ریز و درشت انتخاب خود ما »، « جریان برانداز عقبمانده و وطنفروش است»، « تاریخ ایران هفت هزار ساله است نه دو هزار و پانصد ساله، شاهان مقدس نیستند»، « مردم اسرائیل مثل دولتشان اشغالگرند و خانههایشان را برخون ساختهاند و جنگطلب »، « ایران بهترین مقصد گردش و تفریح حلال و آرامش است » و...
اینکه چقدر روایتهای ضدجریان موفق بوده و حتی هدفمند و برنامهریزیشده، موضوع مطلب دیگری است که باید در راههای مقابله بدان بپردازیم...