آزادسازی خرمشهر
آزادسازی خرمشهر از رخدادهای مهمِ تاریخ جنگ ایران و عراق که در آن، شهر خرمشهر پس از 578 روز اشغال توسط ارتش بعث عراق بهدست نیروها و رزمندگان ایرانی آزاد شد. خرمهشر، از شهرهای خوزستان، اولین شهری بود که مورد تهاجم عراقیها قرار گرفت. این شهر، علیرغم 34 روز مقاومت و تلاش رزمندگان و مردم، سرانجام در روز چهارم آبان سال 1359، به اشغال ارتش بعثی عراق درآمد.
در فاصله ماههای مهر تا دی 1359، پس از سقوط خرمشهر، نزدیک به سه ماه عملیاتهایی برای آزادسازی شهر از طرف ارتش، سپاه پاسداران و نیروهای مردمی انجام شد، اما نتیجه مؤفقیتآمیزی حاصل نشد. پس از ماهها تصرف و اشغال شهر، در نهایت در طی عملیات گستردهای با نام عملیات «بیت المقدس» که 25 روز به طول انجامید و در چهار مرحله اجرا شد، شهر به محاصره کامل نیروهای ایرانی درآمد و پس از انهدام قوای عراقی و اسارت شماری از نیروهای آن، در 3 خرداد سال 1361 خرمشهر بهطور کامل آزاد شد و پرچم جمهوری اسلامی ایران بر فراز مسجد جامع این شهر به اهتزاز درآمد.
امام خمینی فتح خرمشهر را از امور مافوق طبیعت و از عنایات خداوند دانسته است و آیت الله خامنهای حماسه آزادی خرمشهر را حادثهای بینظیر در تاریخ جهان قلمداد کرده و آن را پرچم سرافرازی و پایداری ملت ایران معرفی کرده است. کتابها و آثار هنری متعددی در موضوع اشغال و آزادسازی خرمشهر تولید شده که برخی از آنها عبارتند از: کتاب دا، کتاب آزادی خرمشهر، فیلم روز سوم، سریال خاک سرخ و...
گزیدهای از بیانات مقام معظم رهبری
«هیچکس در دنیا آزادی خرمشهر را باور نمیکرد»
[در شرایط جنگ در داخل کشور و فشارهای بینالمللی] شهید [صیاد شیرازی] و همکارانش در سپاه و ارتش مجموعه توانایی را تشکیل دادند و عملیات امام رضا، فتحالمبین و سپس بیتالمقدّس را طرّاحی و اجرا کردند و بهتدریج کارایی انقلاب و اسلام و یک ملت مؤمن را در این منطقه بسیار خطیر، مقابل چشم همه گرفتند. هیچکس در دنیا باور نمیکرد که نیروهای مسلّح ما بتوانند خرمشهر را پس بگیرند؛ چون خرمشهر رفته بود. همین مناظری که شما امروز میبینید اسرائیلیها با تانک در جنین به وجود میآورند، شبیه همین را در خرمشهر ما به وجود آوردند. البته جوانان ما مقاومت کردند و مدّتی دشمن را پشت در نگه داشتند. حدود چهل روز یا بیشتر، جوانان مؤمن و نیروهای مسلّح ما توانستند به ارتش عراق تودهنی و او را پس بزنند؛ ولی بالاخره بسیاری شهید شدند و خرمشهر از ملت ایران غصب شد.
وقتی نیروهای مسلّح ما در عملیات بیتالمقدّس با تدبیر، روشنبینی، اراده برخاسته از ایمان، توکّل به خدا، استفادهی از همه امکانات - یعنی نگذاشتند جزئی از امکانات هدر برود - و با تکیه به نیروی خود و اعتماد به خدای متعال حرکتشان را شروع کردند، هیچکس در دنیا باور نمیکرد اینها بتوانند خرمشهر را آزاد کنند؛ اما توانستند. وقتی ما اعلام کردیم خرمشهر را پس گرفتهایم، تا یکی دو روز خبرگزاریهای دنیا حاضر نبودند این خبر را پخش کنند - با چشم تردید به آن نگاه میکردند - اما این اتّفاق افتاد و آخر هم همه مجبور شدند به این پیروزی اذعان کنند. در این عملیات، رزمندگان ما بیش از پانزدههزار اسیر عراقی گرفتند و به اردوگاههای اسرا به عقب جبهه فرستادند. البته خرمشهر آزاد شد؛ اما بسیاری از سرزمینهای ما همچنان در زیر پای دشمن بود. مهران و نفتشهر و صدها شهر و روستای ما در طول مرز مغضوب بود.
در همین خلال، کسانی که حاضر نبودند برای انقلاب و منافع این کشور یکقدم بردارند، بلکه فقط بلد بودند نق بزنند و علیه انقلاب بهانهگیری کنند، باز فشار میآوردند که جنگ را تمام کنید. اگر اراده قوی و مصمّم و ایستادگی امام نبود، مطمئنّاً جنگ جز با پیروزی دشمن تمام نمیشد. همین نفسهای خبیثی که آن روز این وسوسهها را در کشور میدمیدند، امروز هم بعضیشان سر بلند کردهاند و همان حرفها را تکرار میکنند و میگویند چرا بعد از فتح خرمشهر آتشبس را قبول نکردید؟! بعد از فتح خرمشهر، هنوز بخش عظیمی از سرزمینهای ما - مرزها و شهرهای ما - و نیز گروه کثیری از مردم ما در اختیار رژیم متجاوز بودند. تهدید بالای سرِ مرزهای ما بود و دشمن از همه طرف تجهیز میشد. باید شرّ دشمن از سر مرزها کم میشد؛ این یک بینش خردمندانه بود. آن روز همه دلسوزان کشور، از مسئولان نظامی و غیره، این منطق را برای همه اثبات میکردند. امام یک انسان منطقی بود و تصمیم گرفت و عمل کرد و به فضل پروردگار توانست ملت ایران را سرافراز کند.
(بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدا - 1381/03/01)
***
«پیوند بین فتح خرمشهر با شخصیت امام (ره)»
سوم خردادماه، یک روز فراموشنشدنی است. پیوندی هم بین سوم خرداد و فتح خرمشهر با شخصیت امام بزرگوار وجود دارد. روزی که امام فرمودند خرمشهر باید آزاد شود، بنده در همان نواحی بودم؛ شاید بعضی از شما هم در آنجا بودید. فاصلهی بین آزادی خرمشهر و وضعیتی که آن روز ما آنجا داشتیم، یک فاصلهی ناپیمودنی بود. دشمن به منطقهی غرب اهواز و شمال غربی و جنوب غربی آمده بود؛ تمام منطقه را از نیروها و لشکرهای زُبدهاش پُر کرده و محکم در زمین فرو رفته بود؛ نمیشد او را تکان داد. از کارون هم عبور کرده و نیمدایرهی نسبتاً کاملی را درست کرده بود؛ بهطوری که افراد ما وقتی میخواستند از اهواز بهطرف آبادان بروند - که آبادان آن وقت دست دشمن نبود و میشد رفت - از جادهی معمولی نمیشد بروند؛ از جادهی غیرمعمول هم که آن طرف رودخانه بود، نمیشد بروند؛ از جادهی ماهشهر هم نمیشد بروند؛ باید مسیر مثلّثی را طی میکردند تا به خرمشهر بروند! از داخل دریا با «لنج»، مسافتی میرفتند و خود را به نقطهای از جزیرهی آبادان میرساندند و آنجا پیاده میشدند. در این شرایط، نیروهای ما معدود بودند و تیپ زرهی ما که حدّاقل باید صدوپنجاه دستگاه تانک میداشت، حدود بیست دستگاه تانک داشت. بچههای سپاه و بقیهی نیروهای داوطلب هم وقتی به آنجا میآمدند، با زحمت زیاد، بنده را ببین، مرحوم «چمران» را ببین، اینطرف بدو، آن طرف بدو، تا دو سه دستگاه خمپارهانداز به دست میآوردند و از آنها استفاده میکردند. همیشه حمله کردن سختتر از دفاع کردن است. اگر نیرویی بخواهد حمله کند، بر اساس روشهای نظامی، توان آن باید سه برابر نیرویی باشد که مورد حمله قرار میگیرد. ما باید سه برابر نیروهای عراقی توان و نیرو میداشتیم تا میتوانستیم حمله کنیم و خرمشهرِ خودمان را از دست آنها نجات دهیم. آن موقع نیروی ما اصلاً قابلمقایسه با آنها نبود؛ یک برابر، نیم برابر و یک سومِ برابر هم نبود. در این شرایط، امام گفتند خرمشهر باید آزاد شود. این به نظر من حقیقت عجیبی را در خودش دارد که باید روی آن فکر و تدقیق و مطالعه کرد؛ با گفتن و تشریح زبانی هم بهدست نمیآید. چقدر اعتماد به نفس، توکّل، عزم راسخ و جدّ در تصمیم و امید و خوشبینی به نیروهای پنهانی که ما آنها را کشف نکردیم، باید در آن دل بزرگ و نورانی به نور الهی و نور ایمانِ حقیقی متمرکز باشد تا آنطور قرص و محکم بگویند خرمشهر باید آزاد شود. امام نمیگفتند که حرفشان تحقّق پیدا نکند. انسان حرفی را که بداند زمین میافتد، به زبان نمیآورد؛ آن هم به این قرصی. میگفتند و میدانستند این حرف زمین نخواهد افتاد و زمین نیفتاد و تحقّق پیدا کرد و خرمشهر آزاد شد.
(بیانات در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت چهاردهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی (ره) - 1382/03/03)
***
«تغییر معادله جنگ با پیروزی خرمشهر»
بنده از نزدیکتر شاهد بودم نیرویی که باید خرمشهر را آزاد میکرد، به وسیلهی چه عوامل و چه ابزارها و چه امکانات و چه کانون عظیمی از ایمان و تصمیم شکل گرفت و همین نیرو رفت مثل گلولهای به سینهی دشمن خورد و آن حادثهی عجیب را بهوجود آورد؛ که وقتی ما خرمشهر را گرفتیم، ورق برگشت و دنیا عوض شد. قبل از آن هم میانجیها میآمدند و میرفتند؛ اما بعد از پیروزی در خرمشهر، اوّلین دسته از میانجیها وقتی به ایران آمدند، طور دیگری حرف میزدند و اصلاً سبک حرف زدنشان با گذشته فرق کرده بود. یکی از همین آقایان که رئیسجمهور یک کشور آفریقایی و جزو شخصیتهای برجستهی سیاسی آفریقا و بلکه دنیا محسوب میشد، خصوصی به من گفت شما با پیروزی در خرمشهر، معادلهها را عوض کردید و امروز دنیا به شما به چشم دیگری نگاه میکند.
(بیانات در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت چهاردهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی (ره) - 1382/03/03)