زندگی نامه جوان ترین امام شیعیان


سرانجام دردهم رجب سال 195هجری این وعده راستین امام به حقیقت پیوست وجواد الائمه چشم به جهان گشود وقلب امام هشتم رامملو ازشادمانی وشعف نمود.
دهم رجب سالروز میلاد باسعادت جواد الائمه حضرت امام محمد تقی ( ع) نهمین پیشوای شیعیان است . تنها فرزند وجگر گوشه امام رضا (ع) که درسنین کودکی سایه پر مهر پدر را از دست داد وردای امامت ورهبری امت اسلامی را بر دوش گرفت و طی هفده سال جانهای تشنه حقیقت ومعنویت را از وجود پر برکت خویش بهرمند وبه احیای دین مبین اسلام که دست خوش آماج حملات از خدا بی خبران شده بود پرداخت . اما همین از خدا بی خبران که تاب تحمل وجود ذی جود امام را نداشتند خیلی زود زشت ترین عمل زندگی خود را مرتکب شدند وحضرت را در سنین جوانی در 30 ذی القعده به شهادت رساندند.
بجاست به مناسبت ولادت امام جواد (ع) گوشه ای از زندگی امام را مختصرا بیان نمائیم تا مقدمه ای بر شناخت بیشتر آن بزرگوار باشد.

نام : محمد
کنیه : ابوجعفر
القاب : تقی ، جواد
نام پدر : علی(ع)
نام مادر : ام ولدی ، سَبیکِه یا خَیزَران
تاریخ تولد : 10رجب سال 195هجری
محل تولد : مدینه منوره
مدت امامت : 17سال
طول عمر : 25سال
تاریخ شهادت : آخرذیقعده سال 220
قاتل : همسرامام ام فضل ( دختر مأمون(
نحوه شهادت : مسمومیت با زهر
محل دفن : کاظمین

در انتظار جواد آل محمد (ع)

عمر مبارک امام رضا (ع) به چهل و هفت سال رسیده بود و عقربه تاریخ, سال 195 هجری را نشانه می رفت ولی هنوز امام نهم متولد نشده بود . مسئله جانشینی امام رضا (ع) اصحاب و شیعیان حضرت (ع) را متاثر کرده بود . این اندوه زمانی به فزونی می رفت که فرقه واقفیه که بنا به دلائل مادی و تصرف سهم امام و عدم بازگرداندن آن به حضرت رضا (ع) ، قائل به غیبت امام کاظم (ع) شده بودند, و در تبلیغات خویش عدم داشتن فرزند پسر از سوی امام رضا (ع) را دلیل بر ادعای موهم خود می دانستند ... تا جایی که یکی از همین افراد در نامه ای خطاب به حضرت نوشت : تو چگونه امام هستی در حالی که فرزندی نداری ! حضرت در پاسخ فرمودند : تو از کجا می دانی که فرزندی ندارم ، به خدا سوگند روزها و شبها سپری نمی شود مگر اینکه خداوند فرزند پسری را به من عنایت فرماید که حق و باطل را از هم جدا سازد .
وسرانجام دردهم رجب سال 195هجری این وعده راستین امام به حقیقت پیوست وجواد الائمه چشم به جهان گشود وقلب امام هشتم رامملو ازشادمانی وشعف نمود.
نحوه ولادت
هنگامی که شب دهم رجب فراررسید امام رضا(ع) به خواهر گرامی خود فرمودند: ای حکیمه خاتون امشب فرزندم ،امام بعداز من ،جوادم به دنیا می آید ،به هنگام ولادت او حاضر باش وخیزران رایاری نما.
حکیمه خاتون می فرماید:من درآن شب نزد خیزران ماندم وچون ماندم وچون شب به نیمه رسید ناگهان چراغ اتاق خاموش ونوری برتمام اتاق مستولی شد وکم کم چهره تابان امام جواد(ع)هویداگشت.
دراین هنگام اورادرآغوش گرفته و آن کودک طیب وطاهر رادرون لباسهای پاکیزه نهادم ،آنگاه امام رضا(ع)درحالیکه لبخند برلبان مبارکشان نقش بسته بود وارد اتاق شدند وآن طفل را گرفته ودرآغوش پرمهر خود جای دادند.
وبدین سان آن نوگل بوستان امامت پابه عرصه دنیا نهاده و امام رضا(ع)راباتولد خود مسرور ساختند .
زندگینامه و نحوه شهادت
این امام همام دردامان پاک ومقدس مادری همچون ام ولدی که اورا سبیکه می نامیدند رشد ونمو کرد مادری که امام رضا(ع)نام خَیزُران رابراو نهاد بود. این بانوی مکرمه ازمنطقه نوبه واز نسل ماریه قبطیه ،همسر پیامبرعظیم الشأن اسلام ومادر حضرت ابراهیم پسر رسول خدا(ص)وازبانوان بسیار عظیم الشأن زمان خود بودند .
حضرت امام جواد(ع) ازبدو تولد تا سن 5 سالگی درسایه تعالیم پدر بزرگوارشان وتا سن 8سالگی درفراق آن دُرّ گرانبها درمدینه می زیستند.
باشهادت امام رضا (ع) بارسنگین امامت و ولایت جامعه بحران زده آن دوران که مصادف بااوج اقتدار عباسیان بود ازطرف خداوند برشانه ایشان نهاده شد. شاید این شبهه دراذهان عده ای نقش ببندد که چگونه می شود کودکی 8ساله ازعهده مسئولیت رهبری وهدایت شیعیان برآید؟
درآن زمان نیز عده ای ازشیعیان دراین مسأله تآمل داشتند تااینکه گروهی ازعلماء و فضلاء ازاطراف واکناف ممالک اسلامی برای حج به مکه عظیمت نموده وبعد از اتمام فرائض به حضور آن گوهر تابناک زمانه رسیدند وپس ازرؤیت فضائل و کمالات وعلم بی پایان امام ،با جان ودل به ولایت آن منبع سعادت تن دردادند وزنگار شک وشبهه راازآئینه خاطره های خود زدودند .
روایات راجع به فضل وکمالات امام جواد ( ع ) بسیاراست چنانکه شیخ کلینی ودیگران روایت کرده اند امام دریک مجلس که طی چند روز متوالی برگزارگردیده سی هزار مسأله ازمسائل بسیار دشوار آن زمان راکه بزرگان ازپاسخگویی به آن عاجز بودند پاسخ گفتند:
دوران امامت حضرت هفده سال بوده که بیشتر آن دردوران خلافت مامون وحدود دوسال ونیم آن درعصر معتصم گذشت .
مأمون پس ازبه شهادت رساندن امام رضا(ع) درهمان سال به بغداد رفت ودر مقابل امام جواد(ع) یک سیاست سه بعدی را درپیش گرفت:
1. در درجه اول می خواست باتظاهر به وابستگی هایی سببی ونسبی باامامان شیعه ازمقبولیت ومحبوبیت آنان به نفع خود استفاده کند طبق همین سیاست امام جواد(ع)رااز مدینه به بغداد فراخواند ودختر خود ام الفضل راکه نه ساله بود به عقد ایشان درآورد تاازقدرت اجتماعی ونفوذ ایشان درجهت کسب پایگاه مردمی مستحکم برای خود سود ببرد.
2. روش دوم مأمون این بود که امام را دائمأ تحت مراقبت قراردهد وفعالیتهای ایشان راشدیدأ کنترل نماید تا امام نتواند با استفاده ازمقبولیت عمومی وپایگاه مردمی انقلاب کنند که باطرح نقشه ازدواج دخترش باامام جواد(ع)به این مقصود نیزنائل می گشت.
3. مأمون درصدد بود باشیوه های مختلف چهره امام را لکه دار کند وپایگاه مردمی ایشان راتضعیف نماید،مناظره هایی که درسالهای آغازدوران امامت امام جواد(ع)در درباره ترتیب داده شد وطی آن مأمون زبردست مذاهب مختلف رامی گماشت تامسائل مشکل کلامی وفقهی وفلسفی رابا امام مطرح سازند به منظور دستیابی به همین هدف بود.
پس ازآن ازدواج تحمیلی امام جواد (ع) به مدینه بازگشتند وحدود 15سال باهمسرشان درمدینه زندگی کردند اماچون ام الفضل نازا بود ،همین امرباعث شد که امام جواد(ع)باکنیزمغربیه ای به نام سمانه ازدواج نمایند که ثمره این ازدواج تولد حضرت امام علی النقی(ع)دهمین پیشوای شیعیان گردید.
مأمون درهفدهم رجب سال 218هجری از دنیا رفت و برادرش معتصم به جای او برمسند خلافت نشست باروی کارآمدن معتصم فشاررژیم نسبت به امام بیشترشد چون مأمون روش تزویر راترجیح می داد ولی معتصم معتقد به زور بود و از آنجا که امام جواد (ع) به واسطه مقام امامت وپیشوای شیعه شهرت وعظمت کافی بدست آورد ه بود دستگاه خلافت معتصم نگران بود که مبادا حرکتی به رهبری امام برضد حکومت مرکزی ترتیب داده شود، ازاین رو دربیست وهشتم ماه محرم سال 202 ه،ق حضرت راازمدینه به بغداد دعوت نمود،هرچند این دعوت بااحترام وتعظیم صورت گرفت ولی درحقیقت امر،احضار اجباری بود ،وهدف این بود که حضرت زیرنظر مستقیم خلیفه قرارگیرد.
دراین ایام معتصم وجعفربن مأمون برادر ام الفضل اوراتحریک کردند که امام رامسموم کرده به شهادت برساند،ازاین روسمی رادرانگور تزریق کرده برای ام الفضل فرستادند اونیز آنرا درون کاسه ای گذاشت ودرمقابل همسر جوانش حضرت امام جواد (ع)قرارداد. شهادت ومسومیت امام جواد(ع)یکی از غم انگیزترین صحنه های شهادت درراه خداست چنانکه پدربزرگوارشان حضرت امام رضا(ع)ازآن خبر داده بودند :
کمی بعداز تولد امام جواد ( ع) حضرت امام رضا ( ع ) درسخنان کوتاهی خطاب به اصحابشان فرمودند :
خداوند فرزندی نصیبم کرد که همچون موسی بن عمران شکافنده دریاهاست ومادرش بسان مادر عیسی پاک ومقدس است ولی او به ظلم کشته می شود بطوری که فرشتگان آسمان براو می گریند وخداوند بردشمن اووبرکسی که به اوستم نماید،غضب می کند واورابه عذابی دردناک گرفتار می سازد.

سبک زندگی حضرت


1. با خانواد همسرشان چگونه بودند؟
تا اتفاق کوچکی می افتد، سریع بحث شان گل می کند. زن و شوهرهای جوان امروزی را می گویم که نقل هر جرو بحث شان، متهم کردن خانواده طرف مقابل است؛ عبارت هایی تکراری مثل اینکه «مامانت اینا چرا دیشب اون جوری با من حرف زدند» یا «بابا و مامانت زندگیمونو به هم زدند با این دخالت هاشون.»
در میان ما هستند کسانی که به نوعی با خانواده همسرشان مشکلات زیادی دارند و حسابی از یکدیگر دل چرکینند؛ به خصوص که بعضی از زوج های جوان این قضیه را یک جورهایی افتخار می دانند که مثلاً با خانواده همسرشان قطع رابطه کرده اند.

حالا تصور کنید پدر همسرتان قاتل پدرتان باشد و دشمن شماره یک ایل و تبار شما؛ درست مثل امام جواد(ع) که همسرش دختر مأمون بود اما رفتارش با این پدر همسر چطور بود. امام محمد تقی (ع) با وجود آن که با ام الفضل دختر بزرگ مأمون به زور خود او ازدواج می کند اما هیچگاه در برابر مأمون که دشمن او و پدرانش بوده رفتار بدی از خود نشان نداد.

2. از وابستگی اش به مسئولان حکومتی چه استفاده ای کرد؟
امام جواد(ع) فرزند پیشوای شیعیان بود و داماد خلیفه عباسی اما از این انتساب ها چه استفاده ای کرد؟ این روایت معروف را از یکی از یاران ایشان بخوانید: « در بغداد خدمت امام جواد شرفیاب شدم و وقتی زندگی شان را دیدم، در ذهنم خطور کرد که ایشان به زندگی مرفهی رسیده اند و با این اوضاع هرگز به وطن خود مدینه بر نمی گردند.
امام در این لحظه سرش را به زیر انداخت و در حالی که رنگش از اندوه زرد شده بود، فرمود نان جوین و نمک خشن در حرم رسول الله (ص) نزد من از آنچه می بینی محبوب تر است».(بحار الانوار، ج 50، ص 48)
اما بعد از این اتفاق در بغداد نماند و با همسرش ام الفضل به مدینه بازگشت و همچون پدران خود زیست و تا سال 220 هجری در آنجا زندگی کرد.
3. چطور با مخالفانشان برخورد می کردند؟
حتماً برایمان پیش آمده که در مجلسی شرکت کرده باشیم و سوالات دینی یا مسائلی دیگر را از ما بپرسند و اگر مطالعه ای داشته باشیم بتوانیم دست و پا شکسته جوابی بدهیم یا کلاً سوال را بی جواب بگذاریم.
به راستی چقدر درباره مسائل روزمره دینی مان اطلاع داریم و چقدر برای خواندن و دانستن این مسائل وقت می گذاریم؟ تا در زمان ضرورت بتوانیم جواب مخالفان دینمان را بدهیم. در زمان امامت امام جواد(ع) حاکمان وقت برای آنکه این امام همام را امتحان کنند، در مناظرات زیادی از ایشان دعوت می کردند تا با دیگر علما و دانشمندان شهر به مناظره بپردازند.
شاید یکی از معروف ترین مناظرات حضرت با یحیی بن اکثم ( معروف ترین عالم اهل سنت آن زمان) است که سوالاتی را آماده کرده بود تا ایشان در جواب آنها باز بمانند اما یحیی بن اکثم با پرسیدن اولین سوال خود که مربوط به مجازات شکار حیوان با لباس احرام بود به توانایی و علم امام پی برد.
4. گرفتاری مردم را چطور حل می کردند؟
گاهی وقت ها خودمان را می زنیم به آن راه؛ دستاویز هم زیاد است و ماده و تبصره و قانونش هم این جور مواقع خیلی راحت یادمان می آید. حاضریم هر کاری بکنیم تا گذرمان به گرفتاری های مردم و دوست و همسایه نیفتد؛ راه پیچاندش را هم خیلی خوب بلدیم. خلاصه به این راحتی ها دم به تله نمی دهیم.
مردی از اهالی سیستان که در سال اول خلافت معتصم عباسی با امام نهم همسفر بود، می گوید: « در همه موارد با هم بودیم. روزی در سر سفره غذا به امام جواد عرض کردم فرماندار شهر ما یکی از دوستان و شیفتگان شما اهل بیت است. مأمورین او برای من مالیات نوشته اند و پرداخت آن برایم سنگین است.
لطف کنید و نامه ای برای او بنویسید تا با من مدارا کند. امام با وجود آن که فرماندار شهر را نمی شناخت. قلم و کاغذی برداشت و چنین نوشت: « حامل این نامه نکته زیبایی را یادآور شد که تو به آیین پسندیده ای گرایش داری. مطمئناً تو در مقابل عمل نیک، پاداش خواهی داشت. به برادرانت احسان کن و بدان که خداوند عزیز و جلیل از ریزترین اعمال و رفتارت سوال خواهد کرد».
مرد سیستانی وقتی نامه را به نزد حسین بن عبدالله نیشابوری ( فرماندار سیستان) می برد، می گوید او دستور مالیات را بر من ببخشد. و اضافه کرد تا زمانی که من فرماندار این شهر هستم، تو را از گرفتن مالیات معاف کردم. وتقی وضعیت خانوادگی ام را برایش شرح دادم، برای حل مشکلات معیشتی ام اقداماتی انجام داد و مقداری هم اضافه به من کمک کرد.
5. اهل بازی بودند؟
تاکنون فکر کرده ایم که وقت فرزندانمان و حتی خودمان را چگونه می گذرانیم؟
چقدر برای وقت، آن هم در این دوران طلایی زندگی شان ارزش قائلیم؟ در میان ما کم نیستند فرزندان و کودکانی که از این دوران برای یادگیری بسیاری از مسائل دینی نهایت استفاده را می کنند.
مگر محمد حسین طباطبایی را یادمان رفته؟ او در 5 یا 6 سالگی حافظ کل قرآن شد و همه چیز را با قرآن جواب می داد. می گویند زمانی محمد حسین طباطبایی به مکه مشرف شد. از خاندان سلطنتی برایش اسباب بازی آوردند. از او پرسیدند از این اسباب بازی ها خوشت آمده؟ او در جواب آیه 36 سوره نمل را قرائت کرد، با این مضمون که شما با این هدایا شاد می شوید در حالی که آنچه خدا به من اعطا کرده، بهتر از این هدایاست.
نقل است روزی مردم برای ملاقات با امام جواد(ع) که در خردسالی به مقام امامت رسیدند در بغداد جمع می شوند. در میان جمع شخصی به نام علی بن حسان واسطی معروف به عمش برای امام جواد (ع) چند اسباب بازی که یکی از آنها نقره بود می برد. عمش می گوید وقتی به خدمت امام رسیدم به او سلام دادم. حضرت پاسخم را دادند اما در چهره مبارکشان کراهتی را مشاهده کردم. ایشان به من دستور نشستن ندادند.
به ایشان نزدیک شدم و اسباب بازی ها را در حضورشان گذاشتم. غضب آلود به من نظر کردند و آنها را کنار زدند و فرمودند: « ما لهذا خلقنی الله ما انا و اللعب/ خدای متعال من را برای اینها نیافریده. مرا به بازی چه کار؟» من از ایشان درخواست عفو کردم. حضرت مرا بخشیدند. اینها همه نشان می دهد که ایشان هرگز وقت گرانبهایشان را به آن دسته از امور دینوی که جلب توجه می کند صرف نمی کردند.


ویژگی های اخلاقی و علمی امام جواد الائمه(ع)


1. اخلاق حسنه
حضرت جواد الائمه(ع) این ویژگی را از جدّ بزرگوارشان پیامبر مکرم حضرت محمدبن عبدالله(ص) به ارث بردند. در قرآن هم تاکید شده که مسلمانان از اخلاق پیامبر(ص) الگو و سرمشق بگیرند، به مسلمانان توصیه که در رفتار و زندگی خودشان در تمام مراحل باید از پیامبر(ص) الگو بگیرند. فرزندان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) مانند پیامبر بزرگوار(ص) متّصف و متخلّق به آن اخلاق نیکو و حسنه هستند.
2. علم فراوان
یکی از ویژگی های دیگر امام جواد(ع) علم فراوان و وسیع ایشان است؛ چنانچه پدران بزرگوارشان هم این علم وسیع (علم لدنی) را داشتند و به معنای واقعی کلمه عالم بودند. این امر در مناظراتی که ایشان انجام دادند که نمونه های آن وجود دارد قابل مشاهده است. ما شیعیان معتقد هستیم که این علم از طریق اجدادشان منتقل شده، یعنی به قدرت الهی، علم پیامبر(ص) به امام علی بن ابی طالب(ع) و نسل به نسل تا حضرت مهدی موعود(عج) منتقل شده و این علم لدنی که خداوند در اختیار این الگوهای بشریت گذاشته در نزد امام جواد(ع) هم بوده است.
3. تقوا و پارسایی
امام جواد(ع) مانند همه امامان شیعه، الگوی کامل تقوا و پارسایی و نمونه بارز عبادت، بندگی و سجده های طولانی برای خداوند بودند.
4. ادب و گشاده رویی با دوست و دشمن
امام جواد(ع) با همگان با ادب و احترام برخورد می کردند. این امر باعث جذب مخالفان و دشمنان امام به سوی ایشان می شد. سازش و نرم خویی با دوستان و شیعیان نیز از صفات ایشان است.
5. حرّیت و آزادگی
همه ائمه اهل بیت(ع) از این ویژگی برخوردار بودند. آن بزرگواران هیچ گاه تسلیم ظلم و ستم نمی شدند و حاضر بودند در این راه تمام سختی ها را تحمل کنند. این ویژگی الگویی برای ماست که در هیچ زمانی ظلم و ستم را قبول نکنیم و با آزادگی، اعتقادات و مبانی خودمان را مطرح کنیم و تسلیم فتنه ها و توطئه های دشمنان قسم خورده اسلام و مخالفان نشویم. در این زمان که حمله به مقدسات مسلمانان از سوی آمریکائی ها و صهیونیست ها با چاپ و نشر کاریکاتورها و فیلم ها شروع شده مسلمانان و به ویژه پیروان واقعی اهل بیت(ع) می بایست با وحدت و یکپارچگی خاص با حضور در راه پیمائی ها و تظاهرات به مبارزه با استکبار جهانی برخیزند که همین کار هم کردند.


مناظره حضرت


در مجلسی که بنی عباس با اجازه مأمون برای آزمایش مقام علمی امام جواد علیه السلام برگزار کرده بودند، یحیی بن اکثم بزرگترین قاضی آن روزگار برای مناظره حضور داشت. امام جواد علیه السلام نیز در حالی که نُه سال بیشتر نداشت وارد مجلس شد و در جایگاه مخصوصی که به سفارش مأمون برایش درست کرده بودند نشست. گروه‌های مختلف مردم نیز در مجلس حضور داشتند.
یحیی بن اکثم پرسید:« آیا امیر المؤمنین (مأمون) اجازه می‌دهد که از ابو جعفر (امام جواد علیه السلام) سوالی بکنم؟»
مامون گفت از خود امام جواد علیه السلام اجازه بگیرد.
یحیی از امام پرسید:« به من اجازه سئوال می‌دهید؟»
امام جواد علیه السلام فرمود:« بپرس»
یحیی پرسید:« حکم شخص مُحرمی که حیوانی را صید کرده و کشته چیست؟»
امام جواد علیه السلام فرمود:« این صید را در منطقه حَرَم کشته است یا در خارج از حرم؟ حکم کشتن صید را می‌دانسته یا نمی‌دانسته؟ عمداً کشته یا غیر عمد؟ شخص محرم، آزاد بوده یا بنده؟ کودک بوده یا بزرگسال؟ بار اولش بوده یا سابقه داشته؟ حیوان کشته شده، پرنده بوده یا خیر؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ آیا شخص محرم به کارش اصرار دارد یا پشیمان است؟ صیدش را در شب کشته یا در روز؟ آیا شخص، در احرام عمره بوده یا در احرام حج؟»

یحیی بن اکثم که از این همه تقسیم‌بندی جا خورده بود، عجز و درماندگی در صورتش پیدا شد و زبانش به لکنت افتاد. همه‌ی حضار متوجه درماندگی‌اش شدند و مجلس به پایان رسید. وقتی فقط عده‌ی کمی از خواص ماندند، مامون از امام جواد علیه السلام پاسخ قسمت‌های مختلف پرسش‌های او را خواست.

پرسش امام و شکست یحیی
در پایان مأمون گفت:« اگر موافقید، شما هم از یحیی سئوالی بکنید»
امام جواد علیه السلام به یحیی فرمود:« بپرسم؟»
یحیی گفت:« فدایت شوم، هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب می‌دهم و گرنه از شما استفاده می‌کنم.
امام جواد علیه السلام پرسید:« مردی در ابتدای روز به زنی حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشا حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام می‌شد؟»
یحیی گفت:« سوگند به خدا جوابش را نمی‌دانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.»

پاسخ روشن امام
امام جواد علیه السلام فرمود:« این زن یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره کرد و حرام شد. (مظاهره نوعی طلاق است که شرط رجوع به همسر، دادن کفاره است.) وقت عشا کفاره‌ی ظهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد.
در این هنگام مامون به حاضران از بنی عباس رو کرد و گفت:« آیا در میان شما کسی هست که این مسئله را این طور بتواند جواب دهد یا مسئله‌ی قبلی را با آن جزییات بداند؟»
گفتند:« نه! به خدا قسم شما جواد _علیه السلام_ را از ما بهتر می‌شناختید»
مامون گفت:« اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله وسلم در میان مردم فضل و کمال زیادی دارند و کم‌سالی آنان مانع کمالاتشان نیست»
سپس برخی دیگر از فضایل امام جواد علیه السلام را بیان کرد.

حدیث زیبا از حضرت 

قالَ عليه‌السلام: التَّواضُعُ زينَةُ الْحَسَبِ، وَالْفَصاحَةُ زينَةُ الْكَلامِ، وَ الْعَدْلُ زينَةُ الاْيمانِ، وَالسَّكينَةُ زينَةُ الْعِبادَةِ، وَالْحِفْظُ زينُةُ الرِّوايَةِ. (بحارالانوار، ج75، ص91)
فرمود: تواضع و فروتنى زينت‌بخش حسب و شرف، فصاحت زينت‌بخش كلام، عدالت زينت‌بخش ايمان و اعتقادات، وقار و ادب زينت‌بخش اعمال و عبادات؛ و دقّت در ضبط و حفظ آن، زينت‌بخش نقل روايت و سخن است.

کلمات کلیدی:
نظرات کاربران
کد امنیتی